از بوکه چه میدانیم.
نویسنده:Harold M. Merklinger
هارولد مرکلینگر یک متخصص شناخته شده در زمینه اپتیک است و تا کنون چند کتاب در این زمینه منتشر نموده است. Boke یا Bokeh یک اصطلاح ژاپنی است که اختلاف بین کیفیت مناطق خارج از فوکوس لنز را با توجه به طراحی لنز بیان میکند. در این مقاله بصورت جزئی به این مساله پرداخته شده و برای کسی که به دانستن ریزهکاریهای فنی این موضوع پیچیده و بحث برانگیز علاقمند باشد، جالب خواهد بود.
پدیده خارج از فوکوس
هر عکاسی میداند که یکی از مشخصاتی که عکاسی را از نقاشی مجزا میکند موضوع فوکوس است. وقتی ما به دنیای اطرافمان نگاه می کنیم، چشمهای ما با سیستم فوکوس خودکار همه چیز را در فوکوس و بطور واضح می بیند. به همین خاطر نیز یک هنرمند نقاش هر چه را که ترسیم می کند در فوکوس است، در حالی که باید سوژه اصلی در فوکوس باشد و دارای جزئیات و دقت بیشتری باشد، حتی کم اهمیتترین جزء نقاسی نیز معمولا بصورت دقیق و با فوکوس کامل کشیده می شود.
لنز _حتی لنز چشم انسان- این امکان را دارد که هنگام تشکیل تصویر موضوعات واقع در پس زمینه و حتی در جلوتر از سوژه اصلی را با نوعی تاکید کمتر نشان دهد، یعنی با خارج از فوکوس بودن. عکاسان حرفه ای به تجربه دریافتهاند که همه لنزها به یک شکل این پدیده را نشان نمی دهند: لنزهای با دیافراگم بزرگ پدیده خارج از فوکوس بودن را با شدت بیشتر و لنزهای دارای دیافراگم کوچک، با شدت کم و بصورت یک ماتی مختصر تصویر را نشان می دهند. ژاپنی ها نام کیفیت پدیده خارج از فوکوس را "بوکه" گذاشتند و توضیح دادند که چرا نتیجه لنزهای مختلف با هم فرق دارد.
لنزها بدون در نظر گرفتن کیفیتشان، همگی از قوانین فیزیک اپتیک پیروی می کنند و بنابر این مطنقی است که بوکه را بصورت فنی و علمی بررسی نماییم. برای توضیح این مساله ناچار به توضیح مفهوم کانولوشن یا پیچش هستیم.
برای توضیح این موضوع شاید بهتر باشد با قیاس عکس و نقاشی شروع نماییم. ما به تصاویر عکاسی شده به عنوان نوعی نقاشی نگاه می کنیم. سپس به این موضوع می پردازیم که چگونه یک لنز – در مقایسه با قلم موهای مختلف یک نقاش – می تواند با دیگر لنزها تفاوت داشته باشد. البته این یک مقایسه کامل نیست: در نقاشی از رنگ و رنگدانه استفاده می شود تا رنگ را بر کاغذ یا بوم ایجاد نماید، در حالی که عکاس تصاویرش را با نور می سازد.
مفهوم کانولوشن یا پیچش به این معنی است که اجزاء اساسی یک تصویر را با تصویر دیگری عوض کنیم، اما روشنایی کلی اجزاء تصویر دوم را برابر با اجزائی که با آن تعویض می شود حفظ نماییم. سپس نتیجه کلی را نقطه به نقطه بر روی کل منظره اعمال نماییم.
اجازه بدهید با استفاده از پیچش یک تصویر را نقاشی نماییم. با یک تصویر ذهنی با جزئیات خیلی دقیق در منظره شروع مینماییم. ابزار ما عبارتند از قلم موی گرد که از اندازه خیلی ریز تا درشت را شامل می شود و رنگ. برای شروع یک نقطه را در دورترین جسم منظره انتخاب مینماییم. برای رسیدن به رنگ و روشنایی مورد نظر، رنگها را مخلوط نموده و سپس با قلم مو یک مقدار خیلی کم از رنگ مخلوط شده را بر می داریم. از آنجا که ما در حال شبیه سازی عکس یک دوربین هستیم که روی شخصی در جلوی تصویر فوکوس شده، ما برای اولین حرکت قلم یک قلم موی 6 م.م. را انتخاب میکنیم (این در واقع اندازه مشابه دایره پراکندگی Circle Of Confusion (COC) است که توسط لنز از یک نقطه نورانی دور بر روی فیلم تشکیل می شود). قلم مو را روی بوم می گذاریم و قلم مو را دقیقا در مرکز نقطه ای که در دور دست باید ترسیم شود قرار می دهیم. به آهستگی بوم را لمس نموده و یک لکه ضعیف 6 م.م. بر روی بوم ایجاد میکنیم. این روند را برای نقاط مختلف تکرار می کنیم. ابتدا جزئیات واقع در دور دست را ترسیم می کنیم، سپس به سمت سوژه ای که روی آن فوکوس شده حرکت می کنیم و برای کشیدن آن تنها از یک موی زبر کوتاه برای انتقال رنگ بر روی بوم استفاده میکنیم. سپس با حرکت به سمت اشیاء نزدیکتر، دوباره به تدریج با نزدیکتر شدن از قلم موهای درشت تری استفاده خواهیم کرد.
ما در این نقاشی بر روی جزء به جزء تصویر کار میکنیم، تنها اندازه قلم موی ما و رنگ نقاشی تغییر میکند. اگر ما از قلم موی تک موئی برای تمام نقاشی استفاده میکردیم، تصویری داشتیم که کاملا تمام اجزاء در آن شارپ و دقیق دیده می شدند. اکا از آنجا که ما از قلم موهای با اندازه مختلف استفاده کردهایم، اشیاء واقع در پس زمینه و جلوی زمینه بصورت مات ترسیم شده و دقیقا مشابه تصویری خواهند بود که با یک دوربین عکاسی گرفته شده باشد.
دوربین بسیار مشابه نقاشی کار میکند که دارای مجموعه ای کامل از قلم موهای گرد با اندازه های مختلف است. دوربین بر اساس هندسه دقیق جسم، اندازه قلم مو را انتخاب میکند و اندازه موثر قلم مو فقط به محل قرار گرفتن شئ بستگی دارد و اینکه دوربین روی چه نقطه ای فوکوس کرده و نیز به اندازه دیافراگم لنز. سپس دوربین با توجه به این عوامل، یک تصویر کاملا دقیق با توجه به میزان نور مربوط به هر جزء و نیز اندازه دایره پراکندگی متناسب با هر جزء، ترسیم میکند.
بوکه، یا کیفیت تصویر خارج از فوکوس، با توجه به مجموعه قلم موها تعیین می شود: مشخصه دایره پراکندگی لنز، دیافراگم آن و اینکه چقدر جسم خارج از فوکوس است.
برای بهتر فهمیدن بوکه، باید به مفهوم دایره پراکندگی (COC) نگاه دقیقتری بیندازیم. به هرحال، مفهوم بوکه آنقدرها هم ساده نیست، ولی ما به آن نزدیک شده ایم.
بطور ایدهآل، یک لنز دایره پراکندگی ایجاد میکند که بطور ساده شکلی متناسب با شکل دیافراگم لنز دارد. اندازه (قطر) دایره پراکندگی به بطور ساده به این بستگی دارد که فیلم چقدر از جایی که جزئیات تصویر در آنجا فوکوس شده است، فاصله دارد. در شکل 1، این مفهوم نشان داده شده، ولی برای یک دیافراگم مثلثی. برای یک دیافراگم مثلثی دیگر یک دایره پراکندگی دیده نمیشود، بلکه یک مثلث پراکندگی داریم.
شکل 2 عکسی را نشان میدهد که با یک دیافراگم مثلثی که در لنز قرار داده شده گرفته شده است. توجه نمایید که چگونه نقاط روشن خارج از فوکوس بصورت مثلثی شکل دیده می شوند. دراین حالت، نقاط نورانی نزدیکتر به دوربین تا صفحه فوکوس بصورت مثلثهای سرپایین دیده می شوند، در حالی که نقاط روشن دورتر از صفحه فوکوس مثلثهای سربالا هستند. (دراین حالت دیافراگم روی لنز یک مثلث سربالا بوده است).
بنابر این بوکه تا حد زیادی به شکل دیافراگم بستگی دارد. بنابر این باید از مثلث برای ساخت دیافراگم پرهیز نماییم!
شکل 3
شکل 4- از این الگوی سیاه و سفید ساده برای تعیین بعضی از اثرات شکل دیافراگم بر روی تصاویر خارج از فوکوس استفاده شده است. دراین حالت از یک دیافراگم مثلثی سربالا و فیلم خیلی نزدیک به دوربین استفاده شده است.
دراینجا برای نشان دادن اثر شکل دیافراگم، از یک صفحه آزمایشی با الگوی سیاه و سفید نشان داده شده در شکل 3، با خطاهای فوکوس مختلف عکاسی نموده ایم. در شکل 4 یکی از نتایج این آزمایش با استفاده از دیافراگم مثلثی شکل نشان داده شده است. به تصاویر خارج از فوکوس مثلث در قسمت بالای راست تصویر توجه ویژه نمایید. در بالای تصویر مثلث هم جهت با دایره پراکندگی تقریبا شارپ دیده می شود. د رمورد مثلثی که خلاف جهت مثلث پراکندگی بوده، نتیجه جالبتر است. در مورد این مثلث یک شکل 6 وجهی دیده میشود با سه خط روشن در میان آن. موضوع جالب این است که این خطوط روشن واقعا وجود ندارند و تنها یک خطای دید می باشد! بااستفاده از یک ردیابی روشنایی بر روی این شکل 6 وجهی (شکل 5)، مشاهده می شود که این خطوط تنها گوشههای شکل هستند که در مرز میان تاریکی و روشنایی ثابت در میان شکل قرار دارند و خطای دید ما آنها را بصورت یک خط می بیند.
چیزی که این تصویر به ما می گوید این است که جزئیات بوکه به اثرات فیزیولوژیکی نطیر اثرات اپتیکی فیزیکی بستگی دارد. ممکن است این اثر یک خطای دید باشد، ولی به نظر واقعی می رسد و اثرات مربوطه در تصاویر مشاهده می شود، حتی اگر اندازه گیریهای فیزیکی این اثرات را نشان ندهد.
شکل 5- در اینجا بخشی از تصویر 4 – فقط تصویر مثلث - دیده میشود. در شکل 6 وجهی ایجاد شده به نظر می رسد سه خط سفید که از میان آن عبور میکند وجود دارد. یک خط چهارم را از میان شکل نزدیک ته آن عبور می دهیم و روشنایی شکل را در طی آن اندازه گیری میکنیم. این اندازه گیری در پایین شکل نشان داده شده است و به ما میگوید که این تصویر فقط دارای تغییرات روشنایی در لبه است و در میان آن روشنایی ثابتی دارد. در این اندازه گیری هیچ جهشی که نشان دهنده محل قرار گیری خطوط باشد دیده نمیشود. بنابر این این سه خط تنها یک خطای دید می باشد.
بوکه ( bokeh ) سبکی است که با مات نمودن پس زمینه و فوکوس بر روی شی یا فرد مورد نظر ، نورهای موجود در پس زمینه به شکل حباب های رنگی نمایان شود که باعث جذابیت بخشیدن به تصویر گرفته شده گردد.
و یابطور معمول و پیشفرض شکل بوکه دایره ای شکل است (زیرا شکل لنز دوربین شما دایره ایست). ولی شاید شما از خود بپرسید آیا میتوان شکل های دیگری را به عنوان بوکه در نظر گرفت؟ جواب : بله .برای ایجاد بوکه های متنوع مراحل و ابزار زیر نیاز است:
۱ – لنز دوربین(بهتر است دارای لنز باز باشد.)
2– کاغذ سیاه (CardBoard)
3 – چسب
۴ – تیغ کاتر
ابتدا بر روی کاغذ شکل مورد نظر خود را رسم کنید، سپس با تیغ آنرا خارج کنید. سپس کاغذ را به اندازه دهانه ی لنز دربیاورید و با باقی کاغذ های سیاه دور تا دور لنز را بپوشانید. در پایان باید لنز شما چیزی شبیه به این باشد با شکل های متفاوت.اکنون شروع به عکسبرداری کنید.
خیلی کوچک بودم، اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم. --------------------------------- |
پرسیدم... ،
چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
با كمی مكث جواب داد :
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،
و بدون ترس برای آینده آماده شو .
ایمانت را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن ،
وهیچگاه به باورهایت شک نکن .
زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیكه بدانی چطور زندگی کنی .
پرسیدم ،
آخر .... ،
و او بدون اینكه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :
مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .
كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود میداند آئین بزرگ كردنت را ..
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..
داشتم به سخنانش فكر میكردم كه نفسی تازه كرد وادامه داد ... :
هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی كردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،
آهو میداند كه باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، كه میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند .
مهم این نیست كه تو شیر باشی یا آهو ... ،
مهم اینست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن كنی ..
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ...
كه چین از چروك پیشانیش باز كرد و با نگاهی به من اضافه كرد :
زلال باش ... ، زلال باش ..... ،
فرقی نمیكند كه گودال كوچك آبی باشی ، یا دریای بیكران ،
زلال كه باشی ، آسمان در توست .
۱. داشتن دوربین های گرانقیمت به معنی عکاسی حرفه ای نیست، با دوربین های معمولی نیز میتوانید تصاویر چشمنوازی را ثبت کنید.
۲.همیشه حالت ذخیره تصاویر را بر رویRAW قرار دهید.
۳.لنزهای پرایم به شما کمک میکند تا عکسهای بهتری بگیرید.
۴.ویرایش تصویر، خود هنر مجزا است.
۵.قانون یکسوم را همیشه رعایت کنید. چراکه عکسهای شما را بسیار جذابتر میکند.
۶.عکاسی ماکرو کار هر کسی نیست. پس اگر عکس ماکرو شما خیلی خوب از آب در نیامد ناامید نباشید.
۷.فیلترهایUV درست مثل در لنز میماند! از آنها پرهیز کنید.
۸.به جای آنکه وقت خود را در کلاسها و گروههای عکاسی تلف کنید، بهتر است دوربین به دست بگیرید و بزنید بیرون و شروع کنید به کسب تجربه.
۹.زیبایی را همیشه در لحظه ثبت کنید تا مورد تحسین قرار گیرید.
۱۰.فیلم های عکاسی (آنالوگ) بهتر از عکاسی دیجیتال نیست.
۱۱.عکاسی دیجیتال هم بهتر از فیلم های عکاسی (آنالوگ) نیست.
۱۲.هیچ دوربین یا لنز «جادویی» وجود ندارد.
۱۳.لنزهای بهتر و گرانقیمتتر لزوماً تصاویر بهتری به شما نمی دهند.
۱۴.کمتر به عکسهای سایرین نگاه کنید و زمان بیشتری را به عکاسی به سبک خود صرف نمایید.
۱۵.دوربین عکاسیDSLR خود را به مهمانی نبرید!
۱۶.خانمها یکی از عامل اصلی خراب کردن عکسها هستند!
۱۷.سیاه و سفید کردن عکسها به خودی خود تصویر شما را هنری نمی کند.
۱۸.اگر بگویید که عکسهایتان را با برنامه «فتوشاپ» تصحیح کردهاید، مردم آنها را کم اهمیت میپندارند. بهتر است به جای آن از عبارت «تاریکخانه دیجیتال» استفاده نمایید.
۱۹.لزومی ندارد از هر چیزی که میبینید عکس بگیرید.
۲۰.حداقل ۲نسخه پشتیبان از عکسهای خود داشته باشید. همانطور که میگویند در موقعیتهای جنگی ۲یعنی ۱و یک یعنی هیچ!
۲۱.بند گردن مخصوص دوربین خود را بیاندازید تا با خیال راحتتر آن را دست بگیرید.
۲۲.وقتی که میخواهید دکمه شاتر را بفشارید بهتر است قدری دیگر به سوژه نزدیک شوید.
۲۳.مثل آفتابپرست باشید و هرگاه که میخواهید عکس بگیرید و بخشی از آن شوید.
۲۴.گرفتن عکسهای لرزان به جذابیت تصاویر شما میافزاید.
۲۵.کمتر درباره جنبههای فنی دغدغه داشته باشید و بیشتر بر روی جنبههای زیبایی شناسی آنها تمرکز کنید.
۲۶.یک تکه چسب لنت مشکی بر روی لوگوی دوربین خود بزنید تا در موقع عکاسی حساسیت کمتری را برانگیزید.
۲۷.هر وقت در نور شدید روز عکاسی می کنید تا دو سوم (۳/۲) دیافراگم را بستهتر کنید.
۲۸.هر چه بیشتر عکاسی کنید در نهایت عکسهای بهتری خواهید گرفت.
۲۹.اینکه از یک موضوع واحد تصاویر متعددی را در زاویه و با سرعت و دیافراگمهای گوناگون بگیرید، نهراسید!
۳۰.تنها بهترین عکسهای خود را به دیگران نشان دهید.
۳۱.دوربینهای معمولی یکبار مصرف هم دوربین هستند.
۳۲.عضو یک گروه عکاسی آنلاین شوید.
۳۳.آثار دیگران را نقد کنید.
۳۴.پیش از آنکه عکسی را ثبت کنید بهتر است خوب فکر کنید.
۳۵.عکس خوب به توضیح احتیاج ندارد.
۳۶.الکل و عکاسی با هم جور در نمی آیند!
۳۷.از آثار دیگران الهام بگیرید اما آنها را کپی نکنید.
۳۸.عکسهای گرین دار (دون دون) هم زیباست.
۳۹.یک کوله پشتی مخصوص عکاسی بگیرید و دوربین و لنزهای خود را در آن قرار دهید. تا حمل و نقل آنها سادهتر گردد.
۴۰.سادگی کلید موفقیت است.
۴۱.عکاسی به معنی «نقاشی با نور است» تا میتوانید نور را به خوبی در آثار خود به کار گیرید.
۴۲.سبک عکاسی خود را یافته و از آن پیروی کنید.
۴۳.استفاده از یک صفحه نمایش ثانویه در کار با عکسها به شما کمک می کند.
۴۴.بهترین برنامه برای سیاه و سفید کردن تصاویرSilver EFEX pro است.
۴۵.دوربین خود را همیشه همراه داشته باشید. همیشه!
۴۶.اجازه ندهید که عکاسی سبکی برای لذت بردن از زندگی شود، همیشه آن را به عنوان فعالیتی جدی دنبال کنید.
۴۷.دوربین خود را نازپرورده نکنید، تا میتوانید از آن کار بکشید.
۴۸.عکسهای مستقیم بگیرید.
۴۹.با جدیت و اعتماد به نفس عکاسی کنید.
۵۰.عکاسی و غرور با هم سازگاری ندارند.
۵۱.عکسهای خوب خود را در اندازه بزرگ چاپ کنید.
۵۲.عکسهای خوب خود را به دوستان هدیه دهید.
۵۳.عکسهای خوب خود را به غریبهها هدیه دهید.
۵۴.یادتان نرود که عکسهایتان را قاب بگیرید.
۵۵.اگر پولتان نمیرسد میتوانید از چاپگر رنگی خانگی هم استفاده کنید.
۵۶.بیرون دوری بزنید و با دوستان عکسی به یادگار بیاندازید.
۵۷.عضو یکی از کلوپهای عکاسی شوید یا اینکه خودتان یک کلوپ راه بیاندازید.
۵۸.عکس بهترین هدیه است.
۵۹.عکاسی از غریبه ها جذاب است.
۶۰.نور یعنی عکس، هر چه نور بهتری داشته باشید عکس بهتری خواهید داشت.
۶۱.نور طبیعی بهترین نور است.
۶۲.دوربین ۳۵میلیمتری (فول فریم) بهترین گزینه برای عکاسی است.
۶۳.هر زمان که لازم است در عکاسی از حساسیت(ISO) بالاتر استفاده نمایید.
۶۴.نیازی نیست هر کجا که میروید با خود سه پایه ببرید، من اصلاً سه پایه ندارم!
۶۵.همیشهUnder اکسپوز بهتر ازOver اکسپوز است.
۶۶.عکاسی از افراد بیخانمان به بهانه جنبه هنری عکس، سوء استفاده از وضع آنهاست.
۶۷.همیشه در موقعیتهایی که انتظار ندارید، فرصتهای عکاسی خوبی خواهید یافت.
۶۸.عکسهایی که دارای جنبههای انسانی هستند، جذابترند.
۶۹.نمیتوان با کمک فتوشاپ از یک عکس بد، عکس خوبی ساخت!
۷۰.امروز روز، هر کسی برای خود عکاس است!
۷۱.نیازی نیست برای گرفتن عکس زیبا به پاریس سفر کنید، در همین حیاط پشتی خانه یا پارک سر خیابان هم موضوعات بسیار نابی خواهید یافت.
۷۲.عکاسی هنر است؛ و هر عکس گویا تر از هزاران کلمه.
۷۳.دوربین یک ابزار است نه یک اسباب بازی.
۷۴.از نقطه نظر هنری، عکاسی و نقاشی تفاوت زیادی با هم ندارند.
۷۵.عکاسی یک سرگرمی به حساب نمی آید؛ بلکه سبکی برای زندگی است.
۷۶.بیشتر عکاسی کنید و کمتر بهانه بگیرید.
۷۷.در عکاسی سبک خاص خود را داشته باشید و از دیگران به هیچ وجه تقلید نکنید.
۷۸.بهترین عکسها داستان و ماجرایی را در خود دارند.
۷۹.دوربینهایی که بدنه رنگی دارند بیشتر توجه دیگران را به خود جلب میکنند.
۸۰.هر چه با خود تجهیزات بیشتری همراه داشته باشید، عکس های کمتری گرفته و لذتی از عکاسی نخواهید برد.
۸۱.گرفتن پرتره خوب از خود، سهل ممتنع است.
۸۲.خنده همیشه باعث میشود تا شخصیت حقیقی سوژه ها تغییر کنند.
۸۳.در زمان عکاسی با محیط پیرامونی همراه شوید.
۸۴.بعد از مدتی، عکاسی از منظره دیگر لطفی نخواهد داشت.
۸۵.در زمان عکاسی از کاری که میکنید لذت ببرید.
۸۶.هرگز تصاویر خود را پاک نکنید.
۸۷.زمانی که از افراد یا مکانها عکاسی می کنید؛ به آنها احترام بگذارید.
۸۸.وقتی در خیابان از مردم عکس می گیرید؛ بهتر است به جای استفاده از لنز تله از لنز واید کمک بگیرید.
۸۹.سفر و عکاسی دو یار جدا ناشدنی هستند.
۹۰.نحوه کار با هیستوگرام و خواندن آن را فراگیرید.
۹۱.یک عکس با نویز زیاد بهتر از عکسی محو است.
۹۲.از عکاسی در باران نهراسید.
۹۳.به جای تلاش برای به ثبت رساندن بهترین عکس ممکن، بیاموزید که در لحظه لذت ببرید.
۹۴.هرگز با شکم گرسنه عکاسی نکنید.
۹۵.به مرور وقتی به عکسهایی که گرفتید نگاه می کنید، جنبههای شخصیتی بیشتری از خود را خواهید یافت و به خود شناسی میرسید.
۹۶.دیدگاه عکاسانه خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
۹۷.هرگز از عکاسی باز نایستید.
۹۸.عکاسی با عکس گرفتن فرقی عمده دارد؛ با عکاسی هر تصویر، فلسفه غنی را به آن سنجاق میزنیم.
۹۹.تک تک لحظههای به یادماندنی را ثبت و ضبط کنید.
۱۰۰.یک لیست بلندبالای اینچنینی برای خود بنویسید!
منبع:زومیت
این فوق نابغه كره ای در سال 1962 به دنیا آمد و در حال حاضر باهوش ترین فرد دنیا محسوب می شود. او در چهار سالگی می توانست زبانهای ژاپنی، كره ای، آلمانی و انگلیسی را بخواند. در پنج سالگی سخت ترین مسئله های دیفرانسیل و انتگرال را حل میكرد و بهره هوشی بسیار بالا یعنی بالای 210 داشت. كیم از 3 تا 6 سالگی دانشجوی افتخاری دانشگاه هانگ یانگ بود و در 7 سالگی به ناسا دعوت شد. او در پانزده سالگی دكترای خود را گرفت.
در جنوب ایران در مرز استانهای فارس و بوشهر و اطراف شهرستان تنگ ارم ، مقبره ای وجود دارد به اسم گور دختر منتسب به خواهر بزرگ یا مادر کورش بزرگ ! مسلما قدمت این بنا در حدود 2500 سال می باشد و شباهت بسیار زیادی به مقبره پاسارگاد دارد
گور دختر در سال ۱۳۷۶ با شماره ۱۸۹۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده
در نیویورک، در ضیافت شامی که مربوط به جمع آوری کمک مالی برای مدرسه مربوط به بچه های دارای ناتوانی ذهنی بود، پدر یکی از این بچه ها نطقی کرد که هرگز برای شنوندگان آن فراموش نمیشود...او با گریه گفت: کمال در بچه من "شایا" کجاست؟ هر چیزی که خدا می آفریند کامل است. اما بچه من نمی تونه چیزهایی رو بفهمه که بقیه بچه ها می تونند. بچه من نمی تونه چهره ها و چیزهایی رو که دیده مثل بقیه بچه ها بیاد بیاره. کمال خدا در مورد شایا کجاست ؟! افرادی که در جمع بودند شوکه و اندوهگین شدند...پدر شایا ادامه داد: به اعتقاد من هنگامی که خدا بچه ای شبیه شایا را به دنیا می آورد، کمال اون بچه رو در روشی میگذارد که دیگران با اون رفتار میکنند.و سپس داستان زیر را درباره شایا گفت:یک روز که شایا و پدرش در پارکی قدم میزدند تعدادی بچه را دید که بیسبال بازی میکردند. شایا پرسید: بابا به نظرت اونا منو بازی میدن...؟! پدر شایا میدونست که پسرش بازی بلد نیست و احتمالاً بچه ها اونو تو تیمشون نمیخوان، اما او فهمید که اگه پسرش برای بازی پذیرفته بشه، حس یکی بودن با اون بچه ها میکنه. پس به یکی از بچه ها نزدیک شد و پرسید: آیا شایا میتونه بازی کنه؟! اون بچه به هم تیمی هاش نگاه کرد که نظر آنها رو بخواهد ولی جوابی نگرفت و خودش گفت: ما 6 امتیاز عقب هستیم و بازی در راند 9 است. فکر میکنم اون بتونه در تیم ما باشه و ما تلاش میکنیم اونو در راند 9 بازی بدیم...درنهایت تعجب، چوب بیسبال رو به شایا دادند! همه میدونستند که این غیر ممکنه زیرا شایا حتی بلد نیست که چطوری چوب رو بگیره! اما همین که شایا برای زدن ضربه رفت، توپ گیر چند قدمی نزدیک شد تا توپ رو خیلی آروم بیاندازه که شایا حداقل بتونه ضربه آرومی بزنه... اولین توپ که پرتاب شد، شایا ناشیانه زد و از دست داد! یکی از هم تیمی های شایا نزدیک شد و دوتایی چوب رو گرفتند و روبروی پرتاب کن ایستادند. توپگیر دوباره چند قدمی جلو آمد و آروم توپ رو انداخت. شایا و هم تیمیش ضربه آرومی زدند و توپ نزدیک توپگیر افتاد، توپگیر توپ رو برداشت و میتونست به اولین نفر تیمش بده و شایا باید بیرون میرفت و بازی تمام میشد... اما بجای اینکار، اون توپ رو جایی دور از نفر اول تیمش انداخت و همه داد زدند: شایا، برو به خط اول، برو به خط اول!!!تا به حال شایا به خط اول ندویده بود! شایا هیجان زده و با شوق خط عرضی رو با شتاب دوید. وقتی که شایا به خط اول رسید، بازیکنی که اونجا بود میتونست توپ رو جایی پرتاب کنه که امتیاز بگیره و شایا از زمین بره بیرون، ولی فهمید که چرا توپگیر توپ رو اونجا انداخته! توپ رو بلند اونور خط سوم پرت کرد و همه داد زدند: بدو به خط 2، بدو به خط 2!!!شایا بسمت خط دوم دوید. دراین هنگام بقیه بچه ها در خط خانه هیجان زده و مشتاق حلقه زده بودند. همینکه شایا به خط دوم رسید، همه داد زدند: برو به 3!!! وقتی به 3 رسید، افراد هر دو تیم دنبالش دویدند و فریاد زدند: شایا، برو به خط خانه...!شایا به خط خانه دوید و همه 18 بازیکن شایا رو مثل یک قهرمان رو دوششان گرفتنند مانند اینکه اون یک ضربه خیلی عالی زده و کل تیم برنده شده باشه...پدر شایا درحالیکه اشک در چشمهایش بود گفت:اون 18 پسر به کمال رسیدند...این روتعمیم بدیم به خودمون و همه کسانی که باهاشون زندگی می کنیمهیچکدوم ما کامل نیستیم و جایی از وجودمون ناتوانی هایی داریماطرافیان ما هم همینطورندپس بیاید با آرامش از ناتوانی های اطرافیانمون بگذریم و همدیگر رو به خاطر نقص هامون خرد نکنیمبلکه با عشق، هم خودمون رو به سمت بزرگی و کمال ببریم و هم اطرافیانمون روآسمان فرصت پرواز بلندی استقصه این است چه اندازه کبوتر باشی
www.tehrantraffic.com/trafficmap/map.asp
|
پهلوانی که نامش کمتر شنیده شد...
پهلوانی که برای پاسداری از نام پاک خلیج پارس
از دو میلیارد تومان گذشت...
محمد حسین کبادی شناگر بزرگ ایرانی
که تاکنون بیش از ۸۰۰ کیلومتر از طول خلیج پارس را شنا کرده
پیشنهاد دو میلیارد تومانی اماراتیها را رد کرد...
محمد حسین کبادی ادامه داده که
اماراتیها برای اینکه من این پروژه را در مرز آنها
و به نام جعلی خلیج ع..ر..ب..ی..
انجام دهم دو میلیارد تومان وجه نقد بورسه
تحصیلی تا مقطع دکترا در بهترین دانشگاههای دنیا
و اقامت آمریکا پیشنهاد دادند
اما بنده قبول نکردم
این پروژه با نام پروژه ملی شنای طول خلیج پارس
به طول یکهزار و ۲۸۰ کیلومتر از ۲۸ آذرماه امسال از جزیره هرمز
آغاز شده و مقصد نهایی نیز اروندکنار در استان خوزستان است
شناگر طول خلیج فارس خاطر نشان کرد
این پروژه را با شعار خلیج تا ابد فارس و پیام صلح
و انسان دوستی مردم ایران انجام میدهیم.
کبادی با بیان اینکه با طی مسیر ۸۰۰ کیلومتری
رکورد جهانی این رشته را جا به جا کرده گفت:
هر چند رکورد قبلی مربوط به یک تیم ۵ نفره بوده که ۶۸۰ کیلومتر را طی کرده بودند اما من انفرادی تاکنون ۸۰۰ کیلومتر از خلیج فارس را طی کردم
کبادی با اشاره به تیم ۲۵ نفره این پروژه گفت
در تیم اجرایی روی آب هشت نفر هستیم و هنگام شنا نیز درون محفظه هستم ضمن اینکه روزی ۵ تا ۲۰ کیلومتر نیز شنا میکنم...
وی اظهار داشت: تا پایان پروژه ۴۰۰ کیلومتر فاصله داریم
و در صورت انتخاب مسیر بهتر، این فاصله کمتر میشود و امیدوارم تا پایان سال به مقصد نهایی که اروندکنار استان خوزستان است برسیم
کبادی ادامه داد: دید ما به این پروژه علمی بوده و شرکتهای مختلفی نیز برای اسپانسری پروژه ملی خلیج پارس پیشنهاد داده بودند
شناگر طول خلیج فارس با قدردانی از مهمان نوازی مردم
و مسئولان استان بوشهر گفت
در بدو ورود به بوشهر مهمان نوازی بوشهریها ما را غافلگیر کرد و مدیران ورزشی استان بوشهر استقبال خوبی از ما داشتند...
تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
بعدها فروغ فرخزاد اومده و جواب حمید مصدق رو اینجوری داده:
من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك
لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد
گريه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
و از اونا جالب تر جوابیه که یه شاعر جوون به اسم جواد نوروزی بعد از سالها به این دو تا شاعر داده
که خیلی جالبه بخونید :
دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
یکی از آقای کوینر پرسید، خدایی وجود دارد یا نه؟
آقای کوینر گفت: به تو توصیه میکنم در این باب تامل کن که آیا رفتارت با دانستن جواب این سوال تغییر خواهد کرد یا نه. اگر تغییر نکرد این پرسش خودبهخود منتفی است. اگر تغییر کرد دستِ کم میتوانم کمکات کنم و به تو بگویم: تو دیگر تصمیم خود را گرفتهای، تو به یک خدا احتیاج داری.
این شعر کاندیدای شعر برگزیده سال ۲۰۰۵ شده. توسط یک کودک آفریقایی نوشته شده که در همان سال در سازمان ملل خوانده شد و استدلال شگفت انگیزی داره
bartarinha.ir/files/fa/news/1390/12/22/69674_773.swf
تصور کنيد اين آقا همونيه که دلتون ميخواد سر به تنش نباشه!! ابزارهاي مختلف رو هم ميتونيد از منوي سمت چپ انتخاب کنيد. با کلیک روی جعبه کمک های اولیه هم مثل اولش آماده و سرحال میشه! مشت، لگد، چوب يا پنجه بوکس!! با کدومش بيشتر حال ميکني؟ برای شروع بازی روی آدرس بالا کلیک کنید
یک راهبه می تواند سرتاپای خود را بپوشاند تا زندگیش را وقف عبادت کند , درست است ؟
اما چرا وقتی یک زن مسلمان این کار را انجام دهد , مورد ملامت قرارمیگیرد ؟
بسياري از عکاسان حرفه اي تابستان را بهترين فصل براي عکاسي از افراد مي دانند. و همينطور در اين فصل بسياري از عکاسان ترجيح مي دهند در طبيعت عکاسي کنند و مردم هم دوست دارند عکس هاي زيبايي از خود در طبيعت داشته باشند. ولي گذشته از فصلي که در آن عکاسي مي کنيد به عنوان عکاس پرتره متوجه شدم يک چيز بين همه افراد مشترک است. آنها مي خواهند در عکس فوق العاده تر از حالت عادي به نظر برسند.
عکاسي از افراد ترکيبي بحراني از عوامل مختلف از جمله: نور پردازي در فضاي بسته و در فضاي آزاد، مکان يابي خلاق، برجسته سازي سوژه، ثبت احساسات و شخصيت فرد و آخرين و يکي از مهمترين آنها ژست گرفتن تشکيل شده است. که رعايت تک تک آنها در خلق تصويري زيبا حياتي است.
ژست گرفتن چيزي جز زبان بدن نيست. انگشتي که جايي را نشان مي دهد، شانه هاي افتاده، سر پايين و… هر کدام مي تواند بيانگر حالت ها و خصوصيات شخصيتي فرد باشد. اصولا ژست گرفتن سوژه را عکاس مي بيند و کنترل مي کند و بايد به سوژه خود بياموزد چگونه احساسات خود را در تصوير به نمايش بگذارد حتي به اين شيوه مي توان از فرد شخصيتي متفاوت به نمايش گذاشت.
کمي بيشتر دقت کنيد: فردي با اعتماد به نفس بالا با شانه هاي خميده و سر پايين نمي ايستد. آنها راست مي ايستند و چهره اي دارند که که گويي نسبت به زندگي شور و هيجان زيادي دارند. فردي که ساکت و گوشه گير است نمي تواند به راحتي در وسط خيابان برقصد ولي کسي که پر انرژي و پر حرارت است هنگامي که صداي موسيقي را مي شنود نا خودآگاه از جايش بلند مي شود و شروع به حرکت مي کند.
درباره آناتومي بدن فکر کنيد: هر قسمت از بدن هر کسي حرف هاي زيادي براي درباره شخصيت او بيان مي کند به خصوص اگر هر کدام از آنها در موقعيت درست قرار گرفته باشد. شما به عنوان عکاس چهره بايد بتوانيد هر عضو بدن را در جاي مناسب قرار دهيد و دانش خود را درباره زبان بدن تقويت کنيد.
در اينجا بعضي از اصول کلي براي ژست گرفتن را بيان مي کنيم. آنها را مطالعه کنيد و با استفاده از ترکيبي از آنها عکس هاي مختلف بگيريد و تاثير اين حرکت ها را در عکس هاي خود ببينيد. به تدريج متوجه مي شويد عکس هايي گرفته ايد که با شما سخن مي گويند.
دست ها
انگشتان دختران بايد بلند و زيبا باشد بنابراين به گونه اي عکس بگيريد که در آن انگشت ها باز باشد و کشيده ديده شوند.
دست هاي پسران و آقايان بهتر است نيمه بسته باشد گويي سنگي در دست دارند.
بازو و ساعد
خميدگي دست ها از آرنج بيانگر احساس راحتي شخص است
اگر دست ها راست و کشيده باشند احساسي از رسميت و خشونت را القا مي کنند ( با احتياط بيشتري از اين وضعيت استفاده کنيد.)
سر / چانه
اگر سر کمي به عقب متمايل شود معمولا چاشني شرارت را به عکس هاي شما مي افزايد. (به خصوص براي آقايان) البته از اين وضعيت در هر شرايطي نمي توانيد استفاده کنيد و بهتر است قبل از استفاده از آن خوب فکر کنيد.
اگر سر را به سمت بالا بگيريد طوري که از شانه ها فاصله زيادي بگيرد احساس طنز و سبکي به سوژه شما مي افزايد.
اگر سر را پايين نگه داريد تا به شانه هاي نزديک تر شود بيانگر قدرت و جايگاهي خاص است. به خصوص اگر از بالا عکس بگيريد اين وضعيت پر رنگ تر به چشم مي خورد.
ساق پا
ساق ها اگر جدا از يکديگر قرار گيرند احساس قدرت را القا مي کنند.
وقتي فرد ايستاده است يکي از ساق هاي سوژه بايد وزن او را نگه دارد و ساق پاي ديگر به سمتي يا به جلو تمايل داشته باشد و حتي مي توانيد پشت پاي ديگر مانند رقصنده هاي باله قرار گيرد.
شانه ها
بهتر است شانه ها در يک سطح قرار نگيرند.
شانه هاي پر که از بالا ديده شوند بيانگر قدرت هستند.
مفاصل
يک قانون کلي براي همه مفاصل وجود دارد،آنها را خم کنيد. فرقي نمي کند مفصل زانو، آرنج، مچ و يا هر مفصل ديگري که مي خواهد باشد اين قانون درباره آن صادق است.
باسن
دختران و خانم ها بهتر است کمي باسن خود را به جلو متمايل نمايند تا کشيده تر به نظر برسند.
ادیسون در سنین پیری پس از اختراع لامپ، یكی از ثروتمندان آمریكا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمایشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگی بود هزینه می كرد.
این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شكل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.
در همین روزها بود كه نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتاً كاری از دست كسی بر نمیآید و تمام تلاش مأموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است. آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود.
پسر با خود اندیشید كه احتمالاً پیرمرد با شنیدن این خبر سكته میكند و لذا از بیدار كردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید كه پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یك صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می كند.
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او میاندیشید كه پدر در بدترین شرایط عمرش بسر میبرد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ میبینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را میبینی؟ حیرت آور است! من فكر میكنم كه آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! كاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را میدید. كمتر كسی در طول عمرش امكان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟
پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش میسوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت میكنی؟
چطور میتوانی؟ من تمام بدنم میلرزد و تو خونسرد نشسته ای؟
پدر گفت: پسرم از دست من و تو كه كاری بر نمیآید. مأمورین هم كه تمام تلاششان را میكنند. در این لحظه بهترین كار لذت بردن از منظرهایست كه دیگر تكرار نخواهد شد!
در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فكر میكنیم! الآن موقع این كار نیست!
به شعله های زیبا نگاه كن كه دیگر چنین امكانی را نخواهی داشت!
فردا صبح ادیسون به خرابه ها نگاه کرد و گفت: "ارزش زیادی در بلا ها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که میتوانیم از اول شروع کنیم."
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجدداً در آزمایشگاه جدیدش مشغول كار بود وهمان سال یكی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یك سال پس از آن واقعه اختراع کرد.
ارزش زیادی در بلاها وجود دارد چون تمام اشتباهات در آن از بین میرود.
I always feel happy, you know why?
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟
Because I don't expect anything from anyone,
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،
Expectations always hurt .. Life is short .. So love your life ..
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است .. پس به زندگی ات
عشق بورز ..
Be happy .. And keep smiling .. Just Live for yourself and ..
خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و ..
Befor you speak » Listen
قبل از اینکه صحبت کنی » گوش کن
Befor you write » Think
قبل از اینکه بنویسی » فکر کن
Befor you spend » Earn
قبل از اینکه خرج کنی » درآمد داشته باش
Befor you pray » Forgive
قبل از اینکه دعا کنی » ببخش
Befor you hurt » Feel
قبل از اینکه صدمه بزنی » احساس کن
Befor you hate » Love
قبل از تنفر » عشق بورز
زندگی این است ... احساسش کن، زندگی کن و لذت ببر
در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نميتوانيم حضورشان را دريابيم. اما وقتی که از پيش ما ميروند نرم نرم آهسته آهسته درک ميکنيم، باز ميشناسيم، می فهميم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما هميشه عاشق اين آدمها هستيم. هزار حرف داريم برايشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگيريم قفل بر زبانمان ميزنند. اختيار از ما سلب ميشود. سکوت میکنيم و غرقه در حضور آنان مست میشويم و درست در زماني که میروند يادمان میآيد که چه حرفها داشتيم و نگفتيم. شايد تعداد اينها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
*در يك شركت بزرگ ژاپني كه توليد وسايل آرايشي را برعهده داشت، يك مورد تحقيقاتي به ياد ماندني اتفاق افتاد : شكايتي از سوي يكي مشتريان به كمپاني رسيد. او اظهار داشته بود كه هنگام خريد يك بسته صابون متوجه شده بود كه آن قوطي خالي است.*
*بلافاصله با تاكيد و پيگيريهاي مديريت ارشد كارخانه اين مشكل بررسي، و دستور صادر شد كه خط بسته بندي اصلاح گردد و قسمت فني و مهندسي نيز تدابير لازمه را جهت پيشگيري از تكرار چنين مسئله اي اتخاذ نمايد.
مهندسين نيز دست به كار شده و راه حل پيشنهادي خود را چنين ارائه دادند: پايش ( مونيتورينگ) خط بسته بندي با اشعه ايكس.*
*بزودي سيستم مذكور خريداري شده و با تلاش شبانه روزي گروه مهندسين، دستگاه توليد اشعه ايكس و مانيتورهائي با رزوليشن بالا نصب شده و خط مزبور تجهيز گرديد. سپس دو نفر اپراتور نيز جهت كنترل دائمي پشت آن دستگاهها به كار گمارده شدند تا از عبور احتمالي قوطيهاي خالي جلوگيري نمايند.
*نكته جالب توجه در اين بود كه درست همزمان با اين ماجرا، مشكلي مشابه نيز در يكي از كارگاههاي كوچك توليدي پيش آمده بود اما آنجا يك كارمند معمولي و غيرمتخصص آنرا به شيوه اي بسيار ساده تر و كم خرجتر حل كرد: تعبيه يك دستگاه پنكه در مسير خط بسته بندي تا قوطي خالي را باد از خط توليد دور کند!!!*
*نکته:*
*معمولا در بسياري از موارد راههاي ساده تري نيز براي حل هر مسئله و يا مشکلي وجود دارد. هميشه به دنبال ساده ترين راه حلها باشيد
او مشاهده می کند که بین یک سرباز انگلیسی و یک افسر ایرانی بگو مگو می شود و سرباز انگلیسی، کشیده
ای خاکت سرچشمه ی هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن! ار تو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم...
ای خاكت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای … دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاك پاك میهنم
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاك ایران ما
خاك دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل كی برون كنم
برگو بی مهر تو چون كنم
تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست ، اندیشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد اين جان ما
پاینده باد خاك ايران ما
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیكرم
جز مهرت بر دل نپرورم
از … آب و خاك و مهر تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود چه می شود دلم
مهر تو چون ، شد پیشه ام
دور از تو نیست ، انديشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد اين جان ما
پاینده باد خاك ایران ما
*ميگويند در کشور ژاپن مرد ميليونري زندگي ميکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و براي مداواي چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزريق کرده بود اما نتيجه چنداني نگرفته بود.
وي پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زياد درمان درد خود را مراجعه به يک راهب مقدس و شناخته شده مي بيند.*
*وي به راهب مراجعه ميکند و راهب نيز پس از معاينه وي به او پيشنهاد کرد که مدتي به هيچ رنگي بجز رنگ سبز نگاه نکند. پس از بازگشت از نزد راهب، او به تمام مستخدمين خود دستور ميدهد با خريد بشکه هاي رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آميزي کند.همينطور تمام اسباب و اثاثيه خانه را با همين رنگ عوض ميکند.
پس از مدتي رنگ ماشين، ست لباس اعضاي خانواده و مستخدمين و هر آنچه به چشم مي آيد را به رنگ سبز و ترکيبات آن تغيير ميدهد و البته چشم دردش هم تسکين مي يابد.*
*مدتي بعد مرد ميليونر براي تشکر از راهب وي را به منزلش دعوت مي نمايد. راهب نيز که با لباس نارنجي رنگ به منزل او وارد ميشود متوجه ميشود که بايد لباسش را عوض کرده و خرقه اي به رنگ سبز به تن کند. او نيز چنين کرده و وقتي به محضر
بيمارش ميرسد از او مي پرسد آيا چشم دردش تسکين يافته؟ مرد ثروتمند نيز تشکر کرده و ميگويد :" بله . اما اين گرانترين مداوايي بود که تاکنون داشته". مردراهب با تعجب به بيمارش ميگويد بالعکس اين ارزانترين نسخه اي بوده که تاکنون تجويز کرده ام.*
*براي مداواي چشم دردتان، تنها کافي بود عينکي با شيشه سبز خريداري کنيد و هيچ نيازي به اين همه مخارج نبود.
براي اين کار نميتواني تمام دنيا را تغيير دهي، بلکه با تغيير ديدگاه و يا نگرشت ميتواني دنيا را به کام خود درآوري.*
*نکته:*
*تغيير دنيا کار احمقانه اي است اما تغيير ديدگاه و يا نگرش ما ارزانترين و موثرترين روش ميباشد.*
* پيرمردي تنها در يکی از روستاهای آمريکا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش را شخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود. تنها پسرش بود که مي توانست به او کمک کند که او هم در زندان بود .
پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد :
"پسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بکارم . من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من براي کار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشکلات من حل مي شد . من مي دانم که اگر تو اينجابودي مزرعه را براي من شخم مي زدي.
دوستدار تو پدر".*
*طولی نکشيد که پيرمرد اين تلگراف را دريافت کرد: "پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام".*
*ساعت 4 صبح فردا مأمور اف.بي.آی و افسران پليس محلي در مزرعه پدر حاضر شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اينکه اسلحه اي پيدا کنند . پيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقي افتاده و مي خواهد چه کند؟*
*پسرش پاسخ داد : "پدر! برو و سيب زميني هايت را بکار، اين بهترين کاري بود که مي توانستم از زندان برايت انجام بدهم".*
*نکته:*
*در دنيا هيچ بن بستي نيست.
کشاورزي الاغ پيري داشت که يک روزاتفاقي به درون يک چاه بدون آب افتاد.
کشاورز هر چه سعي کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بيرون بياورد.
براي اينکه حيوان بيچاره زياد زجر نکشد،کشاورز و مردم روستا تصميم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بميرد و زياد زجر نکشد.
مردم با سطل روي سر الاغ هر بار خاک مي ريختند اما الاغ هر بار خاکهاي روي بدنش را مي تکاند وزير پايش ميريخت و وقتي خاک زير پايش بالا مي آمد سعي مي کرد روي خاک ها بايستد. روستايي ها همينطور به زنده به گور کردن الاغ بيچاره ادامه دادند و الاغ هم همينطور به بالا آمدن ادامه داد تا اينکه به لبه چاه رسيد و بيرون آمد.
**نکته:*
*مشکلات، مانند تلي از خاک بر سر ما مي ريزند و ما همواره دو انتخاب داريم:*
*اول: اينکه اجازه بدهيم مشکلات ما را زنده به گور کنند.*
*دوم: اينکه از مشکلات سکويي بسازيم براي صعود.*
سه پاكت نامه
آقاي اسميت به تازگي مديرعامل يك شركت بزرگ شده بود. مديرعامل قبلي يك جلسه خصوصي با او ترتيب داد و در آن جلسه سه پاكت نامه دربسته كه شمارههاي 1 و 2 و 3 روي آنها نوشته شده بود به او داد و گفت:
«هر وقت با مشكلي مواجه شدي كه نميتوانستي آن را حل كني، يكي از اين پاكتها را به ترتيب شماره باز كن.»
چند ماه اول همه چيز خوب پيش مي رفت تا اينكه ميزان فروش شركت كاهش يافت و آقاي اسميت بد جوري به درد سر افتاده بود. در نااميدي كامل، آقاي اسميت به ياد پاكت نامه ها افتاد. سراغ گاوصندوق رفت و نامه شماره 1 را باز كرد. كاغذي در پاكت بود كه روي آن نوشته شده بود: «همه تقصير را به گردن مديرعامل قبلي بينداز.»
آقاي اسميت يك نشست خبري با حضور سهامداران برگزار كرد و همه مشكلات فعلي شركت را ناشي از سوء مديريت مديرعامل قبلي اعلام كرد. اين نشست در رسانهها بازتاب مثبتي داشت و باعث شد كه ميزان فروش افزايش يابد و اين مشكل پشت سر گذاشته شد.
يك سال بعد، شركت دوباره با مشكلات توليد توأم با كاهش فروش مواجه شد. با تجربه خوشايندي كه از پاكت اول داشت، آقاي اسميت بي درنگ سراغ پاكت دوم رفت. پيغام اين بود: «تغيير ساختار بده.»
آقاي اسميت به سرعت طرحي براي تغيير ساختار اجرا كرد و باعث شد كه مشكلات فروكش كند. بعد از چند ماه شركت دوباره با مشكلات روبرو شد. آقاي اسميت به دفتر خود رفت و پاكت سوم را باز كرد.
پيغام اين بود: «هر چه سريعتر سه پاكت نامه آماده كن!!!!.»
reza2214.persiangig.com/video/UNKNOWN_PARAMETER_VALUE.swf
مبارزه ماهیها با لاک پشتها برای نجات تخمهایشان